کوک کن ساعت خویش ،اعتباری به خروس سحری نیست دگر، دیرخوابیده!وبرخاستنش دشوار است
کوک کن ساعت خویش که موذن شب پیش ،دسته گل داد به آب !ودر اغوش (سحر)رفته به خواب،ودراین شهرسحر خیزی نیست دگر،..............وسحر نزدیک است کوله بارت بربند .شاید این چند سحر فرصت اخر باشد ،که به مقصد برسیم،بشناسیم خدارا وبفهمیم که یک عمر چه غافل بودیم،می شود اسان رفت ،می شود کاری کرد که رضا باشد او ،
ای سبکبال در این راه شگرف در دعای سحرت ،در مناجات خدایی شدنت ،هرگز از یاد مبر من جامانده بسی محتاجم /التماس دعا